رمان ماکانی دلبرک ارباب🔞

#نیلوفر 

بعد از اینکه کارش تموم شد لنگون لنگون از جام بلند شدم 

همینطوری که راه میرفتم زیر دلم و ماساژ میدادم تا دردش کم شه

~چته اینجا رژه میری؟؟...وسایلاتو جمع کن برو همون جایی که بودی 

√ا...اما 

~هیس اگر میخوای باز اون مزخرفاتی که تو از من بچه داری و ما زن و شوهریم رو بار من کنی بهتره از همین الان اخطار بدم خفه شی

با بغض رفتم سمت اتاق نورا و بغلش کردم...نگاهم به صورت معصومش که افتاد بغضم شکست و زدم زیر گریه 

بردمش اتاقمون و نشون رهام دادم  

√م...می بینی...این بچمونه...باورت نمیشه؟؟

#رهام 

با بهت نگاهم و دوختم به بچه ای که این دختره نیلوفر بغلش بود...چقدر قیافش آشنا بود!

و... ولی این بچه من نیست...من اصلا ازدواج نکردم که بخوام بچه داشته باشم:/

~از جلوی چشمام دورش کن...معلوم نیست حاصل کثافت کاری با کدوم خریه

√ب..بخدا این بچه ماست...بقران بچه ماست...چرا اینجوری می‌کنی تو😭😭

~میخوای آبغوره بگیری بیرون از خونه ی من 

#نیلوفر 

چشمام از شدت گریه به قرمزی میزد...بدبختیم از اون ور نورا بیدار شده بود و داشت گریه میکرد...دو سه ساعت بود شیرش ندادم...راه دیگه ای نداشتم...باید قبول میکردم...رهام دیگه منو نمی‌خواد!

با هق هق گفتم 

√ب..باشه...من میرم...این بچه طفل معصوم رو هم میبرم ف..فقط بزار شیرش بدم...گ...گناه داره...ب..بعد میرم جایی که د...دیگه هیچ وقت م...مارو نبینی...ب..باشه؟؟

​​​​​​نگاهی به بدن لرزونم انداخت و گفت 

~نصفه شبی کجارو داری بری؟؟

√بچه رو میزارم پرورشگاه...خودمم قبرستون 

~اگه بخوای میتونی به عنوان خدمتکار اینجا بمونی 

چشمام از شدت تعجب گرد شد...ای..این الان چی گفت؟؟...به من گفت خدمتکار؟؟

√میخوام صد سال سیاه بمیرم و خدمتکار تویه خیانتکار نباشم 

~گمشو بیرون...تو مثل اینکه سرت به سنگ خورده؟؟...به چه زبونی بگم من مجردم چرا نمی‌فهمی؟؟

√احمققق نیستی تو مجرد نیستییییی کی این چرت و پرتارو بهت گفتههههه 

بعدم رفتم سمت شناسنامه هامونو آوردم و گرفتم جلوی صورتش 

√میبینی یا کوریییی...تو شوهر منی منم‌زنت...نورا هم بچمووون 

#رهام_دو ساعت بعد 

کم کم داشت همه چیز یادم میومد نیلوفر،امیر،نازنین، دادگاه، بیمارستان،نورا...من چم شده!

سرمو با دستام گرفتم و سعی کردم اروم باشم 

دوتا نفس عمیق کشیدم و از جام بلند شدم 

~نیلوفر...نیلوفر کجایییی...نیلوفرررر 

تازه یادم اومد...خدایا من چیکار کردم...نیلوفر و با یه بچه یه هفته ای از خونه بیرون کردم؟؟

لباسم و پوشیدم و آغاز ماجرای پیدا کردن #دلبرک گمشده!

.

.

.

دیگه چیزی نمیگم😂

بوس به کلتون 💋